به گزارش همشهری آنلاین به نقل از بیبیسی ویروس جدید- که تصور میرود حیوانات وحشی منشاء آن بودهاند- نشاندهنده خطر بیماریهایی است که از جانب این گونه ویروسها انسان را تهدید میکنند.
در حالی که تغییرات اقلیمی و جهانی شدن نحوه رفتار متقابل انسانها و حیوانات را تغییر میدهد، احتمالا این خطر در آینده مشکل بزرگتری خواهد بود.
در طول ۵۰ سال گذشته شماری از بیماریهای عفونی پس از جهش تکاملی از حیوانات به انسان، به سرعت گسترش یافتهاند.
در دهه ۱۹۸۰ بحران ویروس اچ آی وی (ایدز) با انتقال این ویروس از انسانواران یا هومینیوئید (میمونهای بزرگ) به انسان شروع شد، در سالهای ۲۰۰۴ تا ۲۰۰۷ شیوع آنفلوآنزای مرغی به دلیل سرایت ویروس آن از پرندگان به انسان بود و در سال ۲۰۰۹ این خوکها بودند که باعث شیوع آنفلوآنزای خوکی شدند.
اخیرا معلوم شد که عامل نشانگان شدید حاد تنفسی (سارس) که در سالهای ۲۰۰۲ تا ۲۰۰۳ شایع شد، کوروناویروسی بوده که از گربههای زباد به خفاش و متعاقبا به انسان سرایت کرده بود. ویروس بیماری ابولا هم از خفاشها به انسان انتقال یافته است.
در طول تاریخ همواره بیماریهایی از حیوانات به انسان سرایت کردهاند و در حقیقت عامل بیشتر بیماری های عفونی جدید، حیوانات وحشی هستند.
ولی تغییرات محیط زیست موجب تسریع این روند شده و افزایش جمعیت شهرنشین و سفرهای بینالمللی سبب شده که این بیماریها پس از بروز با سرعت بیشتری پخش شوند.
- چگونه عوامل بیماریا با جهش از یک گونه به گونه دیگری منتقل میشوند؟
بیشتر حیوانات، ناقل یک رشته عوامل بیماریزا یعنی باکتریها و ویروسهایی هستند که می توانند موجب بیماری شوند.
لازمه بقای تکاملی عامل بیماریزا، عفونی کردن یک میزبان یا ناقل جدید است و یکی از راهها گذر ویروس به سایر گونهها است.
دستگاه ایمنی میزبان جدید سعی می کند عوامل بیماریزا را از بین ببرد و به عبارت دیگر این دو در تلاش برای پیدا کردن وسیلهای برای شکست دادن دیگری، در یک بازی تکاملی ابدی درگیر هستند.
به طور مثال در جریان همهگیری بیماری سارس در سال ۲۰۰۳ نزدیک به ده درصد از افراد مبتلا به این ویروس جان باختند، در حالی که شمار تلفات ناشی از یک همهگیری معمولی آنفلوآنزا در مقایسه کمتر از صفر ممیز یک درصد بود.
تغییرات محیط زیست و اقلیمی، زیستگاه حیوانات را از بین برده است و نحوه زندگی، مکان زندگی و این که کدام حیوان از کدام حیوان تغذیه می کند را عوض میکند.
روش زندگی انسان ها هم تغییر کرده است- اکنون ۵۵ درصد جمعیت دنیا در شهرها زندگی میکنند، در حالی که حدود ۵۰ سال قبل، تنها ۳۵ درصد جمعیت دنیا شهرنشین بودند.
و شهرهای بزرگتر، برای حیوانات وحشی- موش صحرایی، موش، راکون، سنجاب، روباه، پرندگان، شغال و میمون- که میتوانند در فضای سبز مثل پارک ها و باغ ها زندگی کنند، مأوای تازه ای ایجاد کردند.
به دلیل وفور غذا این گونه حیوانات غالبا در شهرها بهتر از محیط وحشی زندگی می کنند و در نتیجه مکانهای شهری به صورت محلی برای رشد و تکامل گونههای متفاوت حیوانات درمیآید.
- چه کسانی بیشتر در معرض خطر هستند؟
بیماریهای جدیدی که به حامل یا میزبان تازهای منتقل شدهاند، غالبا خطرناکتر هستند و به همین دلیل است که هر نوع مرض جدیدی نگران کننده است. خطر ابتلا به این نوع از بیماریها در بعضی از گروهها بیشتر از بقیه است.
شهرنشینان فقیر اغلب در رشته هایی کار میکنند که با نظافت و بهداشت سر و کار دارد و این نوع کارها خطر تماس آنها با منابع و ناقلان بیماریها را افزایش میدهد.
همچنین ممکن است به دلیل تغذیه بد و قرار داشتن در معرض هوای کثیف یا شرایط غیربهداشتی، دستگاه ایمنی بدنی این گروه ضعیف تر باشد و اگر بیمار شوند ممکن است توانایی پرداخت هزینه مراقبتهای پزشکی را نداشته باشند.
از طرف دیگر در شهرهای بزرگ به دلیل این که مردم تنگاتنگ یکدیگرند، یک هوا را تنفس میکنند و به یک سطح دست می زنند، عفونتهای جدید میتواند به سرعت پخش شود.
همچنین در بعضی از فرهنگها- مردم با گوشت حیوانات وحشی تغذیه میکنند و حیواناتی را که در داخل شهر و یا اطراف شهر گیر آوردهاند، میخورند.
با توجه به این که کشورها در حال اتخاذ تدابیری برای مهار این بیماری هستند، پیامدهای بالقوه اقتصادی آن روشن است.
در حال حاضر ممنوعیتهای سفر به اجرا درآمده، ولی حتی بدون این ممنوعیت، مردم از ترس ابتلا به ویروس کرونا از تماس با دیگران پرهیز می کنند؛ در نتیجه نحوه رفتار مردم تغییر کرده است. عبور از مرزها سختتر شده، کارگران فصلی مهاجر را نمی توان جا بجا کرد و زنجیرههای عرضه مختل می شوند.
چنین روندی، پیامدهای عادی شیوع این نوع بیماری است. در سال ۲۰۰۳، هزینه همهگیری سارس برای اقتصاد جهانی نزدیک به ۴۰ میلیارد دلار در ۶ ماه بود. بخشی از این مبلغ هزینه معالجه مبتلایان بود ولی نقش کاهش فعالیتهای اقتصادی و تردد مردم را هم باید در نظر داشت.
- چه میتوانیم بکنیم؟
جوامع و دولتها مایلند به جای این که هر بیماری عفونی جدیدی را نشانه نحوه تغییر دنیا بدانند با آن مانند یک بحران مستقل برخورد کنند. هر چه بیشتر محیط را تغییر دهیم، احتمالا بیشتر اکوسیستمها را مختل کرده و امکانات بروز بیماری را فراهم میکنیم.
فقط حدود ده درصد عوامل بیماریزا تا کنون شناخته شدهاند و به همین جهت برای شناسایی بقیه آنها و این که چه حیواناتی ناقل آنها هستند، به منابع بیشتری نیاز است. به طور مثال تحقیق در باره تعداد خرموشهای لندن و این که ناقل چه بیماری هایی هستند، ضروری است.
بسیاری از شهرنشینان برای حیوانات وحشی که در شهرها زندگی میکنند، ارزش قائلند ولی همچنین باید قبول کنیم که بعضی از حیوانات ناقل عوامل بیماریای بالقوه هستند.
منطقی است که توجه کنیم چه حیواناتی تازگی وارد شهرها شدهاند و این که آیا مردم حیوانات وحشی را میکشند یا می خورند یا این که از اطراف آن ها را به بازار میآورند.
بهبود بهداشت، جمع آوری زباله ها و سمپاشی حشرات راه هایی است که به جلوگیری از بروز و شیوع بیماری ها کمک میکنند. به معنی وسیعتر، موضوع در باره تغییر روش های اداره محیطهای زیست و نحوه برخورد مردم با آنها است.
نظر شما